دانلود رمان نزدیک تر از سایه نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، پلیسی، معمایی
نویسنده رمان: مهری هاشمی
تعداد صفحات: 4845
خلاصه رمان: حامین بادیگارد جذابی که ناخواسته مجبور میشه از دختر تخس و پروئه رئیس یه باند مافیا محافظت کنه، دختری که سالها خارج از ایران زندگی کرده و چیزی از اعتقادای حامین زیادی معتقدمون نمیدونه. مدام تو زندگی حامین سرک میکشه حتی بی اجازه مرد خشنمون و بی اندازه اذیت میکنه و وقتی تو یه کلبه واسه چند روز زندانی میشن اتفاقهایی میوفته که باور نکردنیه.
قسمتی از متن رمان نزدیک تر از سایه
شکر ، شما خوبی باباجان ؟ مگه میشه یدونه پسرم پیشم باشه و بد باشم ؟ میخوام تو جوابش چیزی بگم که مامان غر میزنه : خوبه خوبه کم هندونه بذارین زیر هم ، بریم بچهم منتظره صد بار زنگ زده . بابا این رو میگه و با خنده سمت بیرون میره ، طبق عادت دستی به عینکم میکشم تا فیکسش کنم و با مامان همراه میشم تا بعد از پنج سال وارد جمعی بشم که ازشون فرار کردم .
حیاط کوچیک خونه رو طی میکنیم و از در ورودی بیرون می زنم ، پژو سفید رنگ بابا پشت در پارکه و با زدن قفل مرکزیش سوار میشیم ، مسیر خونه تا آپارتمان حنا زیاد دور نبود و خیلی زود به مقصد رسیدیم . از ماشین که پیاده میشم اولین چیزی که به گوشم میرسه صدای بلند موزیکه و اخم های من که خیلی زود تو هم میشه کاش موقع خوشی شون کمی هم به همسایه ها فکر می کردن . مامان و بابا هم پیاده میشن و خیلی زود زنگ رو فشار میدن .
میخنده و در با صدای تیکی باز میشه ، هولش میدم و با دست اشاره می کنم که وارد بشن و پشت سرشون داخل میشم ، در رو میبندم ، پله هارو واسه رسیدن به در آپارتمانی که تو طبقه دوم قرار داره طی می کنیم و به محض رسیدن صدای جیغ از سر ذوق ملیسا و ماکان بلند میشه و تو یه ثانیه یکیشون از گردنم آویزون میشه و یکیشون دستهاش میخندم و صورت ماکان…